من نگفته‌م؟

گاهی آدم از زبون کسانی که هیچ نمی‌شناسدشون چیزایی می‌شنوه یا می‌خونه که شک می‌کنه که نکنه خودش بوده... امروز تصادفا بین کامنت‌های یک سایت سینمایی به این نوشته برخوردم:

کاش کیومرث پور احمد شب یلدا رو همون چند سال قبلتر با خسرو شکیبایی میساخت اینجوری یه حمید هامون دیگه برای تلنگر به بغض شکننده آخر شبهامون داشتیم.

 

هر بار که یاد شب یلدا افتادم اینو پیش خودم گفته‌م... دقیقا همینو! یک بار هم می‌خواستم تو یه جلسه‌ی پرسش و پاسخ پاشم به خود پوراحمد بگم... ولی گفتم که چی؟ دیگه چه فایده! 

پوراحمد، شب یلدا، هامون، آخر شب، کاش...

نکنه واقعا من نوشته‌م؟ ولی اسم من که "علیرضا رشتاک" نیست!