خسرو شکیبایی

۱۳۸۷/۰۴/۲۸

خسرو شکیبایی

۱۳۸۷/۰۴/۲۸

با‌معرفت

حالا ما هیچی، ولی در حق پروین قبول کن که خیلی بی‌معرفتی کردی! قبول کن خسرو خان! قبول کن!

نظرات 4 + ارسال نظر
سهند یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:17 ق.ظ

اولین پستی بود که اسمش به دلم ننشست. می دونم البته از روی محبتِ...
زان یار دلنوازم شکری ست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
آره!... ولی دلم نیومد به کسی بگم بی معرفت، که معرفت رو ازش یاد گرفتم. کاش واقعا آدمهای دور و برمون، اونهایی که می شناسیم و هر روز رومون تو روشون می افته به اندازه ی دهم (نه زیاده!) ی صدم خسرو معرفت داشتن یا می دونستن معرفت یعنی چی...دنیا بهشت می شد واقعا".

اصلاح شد! :)

علی جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:40 ب.ظ

چه وبلاگ جالب و متفاوتی! زنده باد.
خدا رحمت کنه شکیبایی عزیز رو. روحش شاد.

سهند شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ب.ظ

خیلی باحالی پسر! کارت حرف نداشت. توقع نداشتم.حال دادی ها! مرسی. :))

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806070313

سهند دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:16 ق.ظ

پشت صحنه کاغذ بی خط رو دیدی؟خیلی جالبه.

http://zuru64.blogfa.com/post-246.aspx

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد