مهر: پررنگترین حضور شخصیت معلم در سینمای ایران را میتوان در کارنامه پوران درخشنده مورد توجه قرار داد که بیش از هر چیز متأثر از رابطه متقابل معلم و شاگرد و تأثیر مثبت کیفیت این رابطه بر بهبود مسائل کودکان است.
"رابطه" فیلمی ساده و روان است و به شکل گرفتن رابطه بین معلم مدرسه با پسرکی گنگ میپردازد که آرزوی حرف زدن دارد. در واقع کیفیت این رابطه که به واسطه نوع حضور و برخورد معلم ویژه میشود، باعث جاری شدن اولین کلمات نامفهوم بر زبان پسرک میشود.
پرداخت فیلم با تأثیرپذیری از روحیات زنانه کارگردان به گونهای بر لحظات دراماتیک متمرکز شده و کمک میکند روند شکلگیری این رابطه برجسته شود. در عین حال به نوعی بر اهمیت انگیزه اولیه در پسرک تأکید شده که به واسطه تشویق معلم بارور میشود.
درواقع شخصیت معلم کنشمند و پیشبرنده درام است. به گونهای که برای خروج از ایستایی و حرکت در مسیر پر فراز و نشیب، انگیزه اولیه را به پسرک میدهد. زندهیاد خسرو شکیبایی با حضور در این نقش آنهم زمانی که به واسطه شخصیت حمید هامون به اوج نیامده بود، توانست تصویری ملموس و صمیمی از یک معلم به یادگار بگذارد.
"عبور از غبار" دومین فیلم پوران درخشنده است که به رابطه یک معلم مدرسه با شاگردش در روستایی دورافتاده میپردازد. این بار مسائل و مشکلات خاص این معلم به گونهای پررنگ در تعامل با کارش قرار میگیرد و بار دراماتیک این رابطه پررنگتر است.
این اثر مهجورترین و به نوعی ملموسترین فیلم کارنامه درخشنده است که از تصنع و احساساتزدگی هم به دور است. بخش عمده جذابیت فیلم و تفاوت آن با نگاه حاکم بر "رابطه" این است که این بار رابطه شکلگرفته بین معلم و شاگرد تنها به برطرف شدن مشکل کودک نمیانجامد، بلکه معضل زندگی معلم را حل میکند.
این گشایش بر اساس شکلگیری رابطهای مطابق با الگوهای کلاسیک، میان معلم و شاگرد است که دچار نوعی تضاد و درگیری هستند. تأکید بر غربت معلم و همسرش که بیماری زن آن را برجستهتر میکند، موقعیتی بحرانی فراهم میکند که سرانجام با اهدای کلیه مادر پسرک به همسر معلم حل میشود.
مرحوم شکیبایی در این فیلم هم تصویری به یادماندنی از معلم ترسیم میکند که قابی بسته و کلیشهای نیست. آسیبپذیر بودن وی در جایگاه یک معلم علاوه بر شخصیتپردازی در نوع بازی وی نیز به تصویر درآمد تا معلم فیلم "عبور از غبار" در ذهن مخاطب باقی بماند.
افسوس که من (رابطه) رو ندیدم و هر چقدر هم گشتم پیدا نکردم. فقط جایی خواندم که فرهاد صبا در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس گفته بود:
(اولین کاری که با شکیبایی انجام دادیم، فیلم «رابطه» بود. خدا بیامرزدش، او معلم کر و لالها بود، بعد وقتی که آمد و درکلاس و با حرکات دست و نوع تکان دادن لبها ومیمیک صورت، حرفهایش را به شاگردان کرو لال را منتقل میکرد، من که شکیبایی را نمیشناختم، با خودم تعجب کردم و به خانم درخشنده گفتم: او معلم کرو لالها است؟ گفت: نه او بازیگر است! بعدها که با خودش صحبت کردم، گفت: نه، من مدتها بود به خاطر اینکه میخواستم این نقش را بازی کنم، تمرین کردم.)
جایی در پاسخ به پرسش "بازیگر کیست؟" گفته بود:
کسی بازیگر است که وقتی صبح میرود سر صحنه، پیشنهادهای مختلفی داشته باشد، نه اینکه به او بگویند این کار را بکن و آن کار را نکن. به جیرانی پیشنهاد می دادم، میخندید و حال میکرد، در عین حال در فیلم دیگر به کارگردان نظرم را میگفتم، نیشخند میزد و میگفت:"نه بابا، اینجوریها هم نیست."به مهرجویی میگفتم من این نقش را این جوری دیدم.میگفت :"اِ...؟راست میگی ها.بچهها چراغها را خاموش کنید ببینیم خسرو چی میگه."این آدم به کارش مسلط است و کار کردن با او لذت دارد. پوران درخشنده در عبور از غبار همش میگفت:"نه". هر چی پیشنهاد میکردم، میگفت:"نه".""نه"هایش "عین" داشت، میگفت:"نع".